شف . [ ش َف ف / ش ِف ف ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ تنک که از ورای آن چیزها دیده شود. ج ، شُفوف . (ناظم الاطباء). جامه ٔ تنک . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). پارچه ٔ تنک و نازک . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ): ثوب شف ؛ جامه ٔ بسیار تنک و نازک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پرده ٔ تنک و باریک که از پس آن چیزی توان دید. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). پرده ٔ تنک . ج ، شفوف . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). || (اِ) ریح و باد. (ناظم الاطباء). باد. (آنندراج ). || (اِمص ) فضل و فزونی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). افزونی . (از برهان ) (فرهنگ جهانگیری )(مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). || کمی و نقصان (از اضداد است ). (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کمی . (از برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ) . نقصان . (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || (اِ) بقیه ٔ روز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) کم . (از منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.