شفاعتگری . [ ش َ ع َ گ َ ] (حامص مرکب ) درخواستگری .میانجی گری . خواهشگری . (یادداشت مؤلف ) :
گردن و گوشی ز خصومت بری
چشم وسرینی به شفاعت گری .
قدرتی هجر تو در کشتن من برد بکار
که شفاعتگری اندازه ٔ تقدیر نبود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفاعتگری . [ ش َ ع َ گ َ ] (حامص مرکب ) درخواستگری .میانجی گری . خواهشگری . (یادداشت مؤلف ) :
گردن و گوشی ز خصومت بری
چشم وسرینی به شفاعت گری .