شفاء. [ ش ِ ] (ع اِ) دوا. ج ، اَشفیة. جج ، اَشافی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شفاء که اغلب به فتح شین تلفظ کنند به کسر است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 6 ص 7).
- شفاء از مسألتی ؛ جواب شافی دادن . تبیین و روشن کردن آن . (یادداشت مؤلف ).
|| (اِمص ) تندرستی . (ناظم الاطباء)(آنندراج ). صحت و تندرستی بعد از مرض ، و به فتح اول خطاست . (از غیاث اللغات ). بازگشت اخلاط به اعتدال . (تعریفات جرجانی ). و رجوع به شفا شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.