شغه بستن . [ ش َ غ َ / غ ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) پدید شدن پینه و آبله در دست و پا. (ناظم الاطباء). کوره بستن . کبره بستن . و رجوع به شغه و شغیدن شود: مجل ؛ شغه بستن دست یعنی آبله شدن . (دهار). شغه بستن دست . اکناب ؛ شغه بستن دست . (تاج المصادر بیهقی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.