شطور. [ ش ُ ] (ع مص ) مصدر به معنی شطارة. (ناظم الاطباء). خشک یا دراز شدن یک پستان گوسفند نسبت به دیگری . رجوع به شطارة شود. || برغم مردمان دور گردیدن از ایشان . (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). دور شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || نظر کردن بسوی کسی به روشی که گویا دیگری را هم می نگرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به گوشه ٔ چشم نگریستن . (المصادر زوزنی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.