ششبندان . [ ش َ / ش ِ ب َ ] (اِ مرکب ) درخت تاک صحرایی که به تازی کرمةالسوداء و به شیرازی سیاه دارو گویند. (ناظم الاطباء). درخت تاک صحرایی که مانند عشقه بر درختها پیچد. (از آنندراج ) (از برهان ). کرمةالسوداء. سیاه دارو. (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اینالیس مالینا. کرم اسود. کرمةالسوداء. بوطانیة. میمون . فاشرشنین . فاشرستین . هزارجشان . (یادداشت مؤلف ). || شش روز اول از ماه شوال ؛ یعنی پس از عید فطر که در آن شش روز روزه می دارند. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ششه . (آنندراج ). شش یندان . رجوع به ششه و شش یندان شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.