شرج . [ ش َ رَ ] (ع مص ) اشرج گردیدن ستور. (از منتهی الارب ). (اشرج گردیدن ستور آن است که یک خصیه ٔ وی کلان باشد یا یک خصیه باشد او را). (از لسان العرب ). یک خایه از خایه ٔ دیگر بزرگتر شدن . (غیاث اللغات ). از عیبهای خلقی در ستوران است که دارای یک خایه باشد. (ازصبح الاعشی ج 2 ص 26). || انبازی . (منتهی الارب ). شرکت دادن کسی را در کاری . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.