شحم . [ ش َ ] (ع اِ) چربوی گداخته ٔ حیوان . په . پی . وزد. چربی . چربش . (یادداشت مؤلف ). پیه که به عرف ، آن را چربی گویند. (منتهی الارب ). آن قسمت سفید و سبک از گوشت حیوان مانند آنچه شکم و روده های آن را پوشاند. ج ، شحوم . (اقرب الموارد) :
بیندازی عظام و لحم و شحمم
رگ و پی همچنان و جلد منشور.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.