شجار. [ ش ِ ] (ع اِ) پشتیبان تخت که بدان تخت را استوار کنند. || میخ پایه ٔ تخت . || مترس در. (منتهی الارب ). چوبی که پشت در گذارند. (از اقرب الموارد). || چوب چاه . || داغی است مر شتر را. || چوبی که در دهان بزغاله کنند تا شیر نمکد. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). ج ، شُجُر. (اقرب الموارد). || سه پایه که جامه بر آن افکنند. (مهذب الاسماء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.