شاکة. [ ک َ ] (ع مص ) در میان خار رفتن . (غیاث اللغات ). شاک و شاکة و شیکة؛ به خارستان در افتادن و کذا شکت ُ الشوک ؛ ای وقعت ُ فیه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (متن اللغة). || خلیدن کسی را خار و رسیدن در اندام او: شاکته الشوکة. || رسانیدن کسی را خار: شاکه بالشوکة. (منتهی الارب ). || (ص ) زمین خارناک . (آنندراج ). ارض شاکة؛ زمین خارناک و درخت پرخار. (آنندراج ): شجرة شاکة؛ درخت خارناک . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بسیارخار. (مهذب الاسماء). الشاکة و الشوکة و الشائکة و المشوکة و المشیکة. المشوکة من الارض و الشجر، الکثیرة الشوک .ذات الشوک . (متن اللغة). || (ص ، اِ) خار ویا هر چیز که تیز و چالاک باشد. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.