شأفة. [ ش َءْ ف َ ] (ع اِ) ریش سوختنی که زیر قدم برآید و علاج آن به داغ کنند و اگر ببرند صاحب آن بمیرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از صحاح اللغة) (دهار) (آنندراج ). شئفت رجله شأفاً؛ اذا خرجت علیها الشأفة و هی قرحة. (از اساس البلاغه ) (صحاح اللغة). || اصل و بیخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). استأصل اﷲ شأفته ؛ یعنی ببرد اصل و بیخ آن را خدای یا ببرد چنانکه میبرد شأفه را به داغ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از صحاح اللغة). || اهل و عیال و مال . شأفة الرجل ؛ یقال هی اهله و ماله . (از اقرب الموارد از لسان العرب ) (متن اللغة). || ریشی که در ناخن دست یا پا و یا کف آن بعلت خلیدن خار یا چوبی ریم کند و چرک نمایدو بزرگ شود. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). شئفت اصابعه ؛ ریشه گرفت کرانهای ناخن او. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.