شاه بهاءالدین . [ ب َ ئدْ دی ] (اِخ ) ابن شاه قاسم نوربخش . فاضلترین اولاد شاه قاسم . مردی فاضل و متدین بود. در اواخر حیات خاقان منصور سلطان حسین میرزا از عراق به هرات آمد و در خانقاه خواجه افضل الدین محمد کرمانی که در بیرون درب عراق بوده مسکن گزید و منظورنظر آن پادشاه گردید و بعد از وفات سلطان حسین میرزا و آشوب خراسان شاه بهاءالدین بطرف عراق و آذربایجان شتافت و بملازمت شاه آن دیار درآمد و پس از دو سه سال درگذشت . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 4 ص 612).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.