شاهزن . [ زَ ] (اِ مرکب ) مرکب از:شاه + زن ، مقابل مرد. بمعنی زن شاه . ملکه . شهبانو. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ شاهنامه ). || زن شجاع و دلیر. زن ممتاز در میان زنان :
بدو گفت رودابه کای شاهزن
سزای ستایش بهر انجمن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.