شام شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ] (مص مرکب ) شام خوردن . (ناظم الاطباء) :
زلفت شکست و پاره ٔ سودا گرفته ایم
شب گیر میکند همه کس شام چون شکست .
در زلف چین فکند و مرا دل ز دست برد
چون شام بشکند سفری یار میکند.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شام شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ] (مص مرکب ) شام خوردن . (ناظم الاطباء) :
زلفت شکست و پاره ٔ سودا گرفته ایم
شب گیر میکند همه کس شام چون شکست .