شامر. [ م ِ ] (ع ص ) زن و جز آن که پستان بر شکم چسبیده باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): شاة شامر و شامرة؛ گوسپند پستان بر شکم چسبیده . (منتهی الارب ). || گوشت بن دندان به دندان چسبیده . (آنندراج ) (منتهی الارب ): لثه ٔ شامرة؛ گوشت بن دندان ، به بن دندان چسبیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، شوامر. || (اِ) نقاب و حجاب . (ناظم الاطباء). || پوشاک سر. (ناظم الاطباء). || سنگ الماس را گویند و آن معرب باشد.(از متن اللغة). || الماس که بدان گوهر را سوراخ کنند. (از متن اللغة). شمود. (متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.