شاغوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) شمله ٔ دستار باشد. (فرهنگ جهانگیری ). بر وزن و معنی شاشوله است که عِلاقه و شمله ٔ دستار باشد. (برهان قاطع). طره ٔ دستارکه از عمامه بیاویزند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). شمله و عِلاقه ٔ دستار. (ناظم الاطباء) :
شاغوله ٔ دستار تو اینجا نخرند
دستار نگهدار و برو بر سر پیچ .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.