شاشه زدن . [ ش َ / ش ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) شاش زدن . || ترشح و لعاب زدن . رجوع به شاشه و شاش زدن شود. || سبز شدن نان و امثال آن در رطوبت . (یادداشت مؤلف ).شپشه زدن . || پدید آمدن سپیدی از قارچهای ذره بینی بر روی طعام یا میوه . (یادداشت مؤلف ). اورزدن . کپک زدن . کپره زدن . || پدید آمدن شاشه بر روی چرم و غیره . (یادداشت مؤلف ). اشکو زدن .
- شاشه زدن جامه ؛ خوردن و سوراخ کردن پت جامه را. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.