شاخدان . (اِخ ) موضعی بین کشم و قلعه ٔ ظفر (در ولایت بدخشان ). در حاشیه ٔ تاریخ شاهی بنقل از اکبرنامه آمده است « : رای جهان آرای بر آن قرار گرفت که بجهت مزید سرانجام مهام بدخشان و آسودگی سپاه و رعیت ، قشلاق ، درقلعه ٔ ظفر واقع شود. به این عزیمت صائب متوجه آن حدود شدند چون بموضع شاخدان (که مابین کشم و قلعه ٔ ظفر است ) نزول اجلال شد مزاج صحت امتزاج آن حضرت از مرکز اعتدال فی الجمله منحرف شد». (تاریخ شاهی چ کلکته حاشیه ٔ ص 314).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.