سیم بندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نوعی ازچراغان و آن چنان باشد که شمعها را به تار آهنی بسته روشن کنند و شبها چنان نماید که گویا شمعهای روشن در هوا معلقند، زیرا که آهن شبها بنظر نمی آید پس سیم در اینجا به معنی تار باشد. (آنندراج ). یک قسم جشن که در آن چراغان میکنند. (ناظم الاطباء) :
زمین در رقص شادی همچو فانوس
هوا از سیم بندی دام طاووس .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.