سیخ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) راست شدن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
- سیخ شدن با کسی ؛ کنایه از حریف و مقابل شدن با او. (از آنندراج ) :
شمع گر بسیار سرکش افتد از کون خری
کی تواند سیخ شد در پیش تیغ آفتاب .
شاها برسات خانه ام کند از بیخ
می نتواند کوه شدن با وی سیخ
برمن چون شد منزل نورس دوزخ
امسال که شد بهشت نورس تاریخ .