سگابی . [ س َ ] (اِ مرکب ) حیوانی باشد که آش بچگان و جند بیدستر از او بهم میرسد و او را به تازی قضاعه خوانند. (برهان ). جند بیدستر. (الفاظ الادویه ). حیوانی است شبیه به سگ که در میان دریاها بهم رسد و بیدستر نیز گویند بعضی گمان برده اند بیدستر نام آن است لهذا خایه ٔ او را گند بیدستر خوانند و این خطاست چون خایه ٔ او رافع اورام و ریاح است آن خایه را پادستر یعنی زایل کننده ٔ باد و ریاح خوانند و بید اماله ٔ باد است و فردوسی و دیگران بید به معنی باد بسیار گفته اند. (آنندراج ). یکی از حیوانات قاضمه ٔ چهارپا که به تازی قضاعه گویند و خراب میکند سد رودخانه ها راو برای خود کلبه و جای باش میسازد و این حیوان را به فرانسه کاستر و به فارسی بیدستر نیز گویند و آش بچگان و جند را از آن استخراج میکنند. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.