سپد. [ س ِ پ َ ] (اِ) مصحف «سپند». اسپند. اسپندارمذ. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مخفف سپند، ماه دوازدهم از سالهای شمسی . (برهان )(آنندراج ). || نام روز پنجم است از ماههای شمسی ، در این روز فارسیان عید کنند و جشن سازند بنابر قاعده ٔ کلیه که نزد ایشان معتبر است که چون نام ماه و روز موافق آید آن روز را عید کنند و جشن سازند. نیک است به اعتقاد ایشان درین روز درخت نشاندن و نو پوشیدن . (برهان ). || زمین که بعربی ارض گویند. (برهان ) (آنندراج ). || سپند را نیزگفته اند و آن تخمی باشد که بجهت چشم زخم در آتش کنند. (برهان ) (آنندراج ). || (اِخ ) نام ملکی است موکل زمین . (برهان ). ملک موکل زمین . (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.