سپاریدن . [ س ِ / س ُ دَ ] (مص ) سپردن :
سپارید ما را و ساکن شوید
به یزدان دادار ایمن شوید.
چو میدان سر آمد بتابید روی
بترکان سپارید یکباره گوی .
هزار طرف بیک میخ و هیچ از او نه پدید
بزیر طرف سپاریده میخ را ستوار.
رجوع به سپردن و سپاردن شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپاریدن . [ س ِ / س ُ دَ ] (مص ) سپردن :
سپارید ما را و ساکن شوید
به یزدان دادار ایمن شوید.