سوی . [ س َ وی ی ] (ع ص ) راست و درست . || (اِ) میانه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). وسط. (اقرب الموارد). || قصد. یقال : قصدت سواه ؛ ای قصدت قصده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مکان سوی . جای با نشان و علامت . یقال : مررت برجل سوی و العدم ؛ یعنی وجود و عدم آن برابر است . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.