سوقعه . [ س َ ق َ ع َ ] (ع اِ) گوشه ٔ چیزی وناحیه ٔ آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جایی که روغن قرار گیرد از ثرید. (منتهی الارب ). آنجای از ثرید که روغن در آن قرار گیرد. || آنجا از عمامه و خمار و چادر و چارقد که بسر متصل میشود و زودچرک میگیرد و چرکناک میشود. (ناظم الاطباء). آنچه بسر متصل و ملحق باشد از عمامه و خمار و چادر و آن زودتر ریم ناک گردد. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.