سند. [س َ / س ِ ] (اِخ ) رود بزرگی که از دره ٔ میان هیمالیاو قره قورم سرچشمه گیرد و از دره ٔ تاریخی میان هند وافغانستان گذشته ، در آنجا رودخانه ٔ کابل از افغانستان وارد آن میگردد. سپس از جلگه ٔ سند عبور میکند در اینجا پنج رودخانه ٔ چیناب ، راوی ، ستلج ، بیا، جیلم ازسمت مشرق در آن میریزد و بهمین جهت آنرا پنجاب خوانند. رود سند در پایان بدریای عمان ریزد. طول آن قریب 1380 کیلومتر است . (فرهنگ فارسی معین ) :
ز زابلستان تا بدریای سند
نوشتیم عهد ترا بر پرند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.