سنبه . [ سُم ْ ب َ /ب ِ ] (اِ) آلتی که بدان آسیا را تیز کنند. (آنندراج ) (شرفنامه ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء). || سقف خانه . || انگور سیاه . (ناظم الاطباء). || زنبور سیه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || میل تفنگ . (آنندراج ) (انجمن آرا). آهنی دراز برای فروبردن و محکم کردن کهنه ٔ باروت وساچمه و گلوله در لوله ٔ تفنگ . (یادداشت مؤلف ). میله ٔ دراز آهنین که برای محکم کردن باروت و ساچمه و کهنه در تفنگ یا توپ بکار است . (یادداشت بخط مؤلف ).
- سنبه را پرزور دیدن ؛کنایه از قوی دیدن طرف .
- سنبه پرزور بودن ؛ زورمند بودن حریف .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.