سمان . [ س َم ْ ما] (اِخ ) (1118 - 1172 هَ . ق .). سعیدبن محمدبن احمدسمان از مردم دمشق است . او راست : «الروض النافح فیحاورد علی الفتح من المدائح » که به اتمام آن توفیق نیافت . دیوان شعری موسوم به «منائح الافکار» و نیز «مغنی » را در نحو بنظم درآورده و بر کامل مبرد حاشیه نوشته است . بدمشق درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 373).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.