سلوان . [ س ُل ْ ] (ع اِ) مهره ٔ افسون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آب باران است که بر مهره ٔ افسون ریخته به عاشق خورانند تا از عشق تسلی یابد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || داروی بی غمی است که خوردن آن اندوه را دور کند و آنرا مفرح هم می خوانند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || خاک گور مرده است که در آب ریخته به عاشق دهند تا عشقش بمیرد. (منتهی الارب ). خاک قبر مرده که در آب ریخته و صاف روی آنرا بعاشق جهت تسلی از عشق خورانند. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.