سقنقس . [ س َ ق َ ق ُ ] (معرب ، اِ) مصحف «سقیقس » یونانی «سکیقکس « » استینگاس ». رجوع به اسقنقور و سقنقور شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سقنقور است و آن جانوری باشد مانند سوسمار هم در آب و هم در خشکی زندگی تواند کرد و آن را از کنار دریای نیل آورند. گویند این لغت رومی است . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به اسقنقورو سقنقور و تحفه ٔ حکیم مؤمن و الفاظ الادویه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.