سقط گشتن . [ س َ ق َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) مردن چهارپای بخصوص مردن اسب و خر. (آنندراج ) (غیاث ) :
ز نیروی هر دو در آن گیر و دار
سقط گشت صد اسب در کارزار.
چند گویی که مرا چند شتر گشت سقط
این سقط باشد برخیز و کنون اشتر خر.
رجوع به سقط شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقط گشتن . [ س َ ق َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) مردن چهارپای بخصوص مردن اسب و خر. (آنندراج ) (غیاث ) :
ز نیروی هر دو در آن گیر و دار
سقط گشت صد اسب در کارزار.