سعد. [س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعدبن صیفی تمیمی ملقب به شهاب الدین و مکنی و مشهور به حیص بیص ابوالفوارس از مشاهیر شعرا و از جمله ٔ فقهای شافعیه است . سبب اشتهار وی به حیص بیص از این جهت است که روزی مردمان را دید که در حرکت و اضطراب شدید میباشند گفت ماللناس فی حیص بیص . ابن خلکان گوید: حیص بیص بر زی عرب لباس میپوشید و شمشیر بر گردن حمایل می افکند. اشعاری در جواب اشعار علی بن اعرابی موصلی سروده که مطلع آن این است :
لا تضع من عظیم قدر و ان
کنت مشارالیه بالتعظیم .
او را دیوان شعری است . وی در بغداد بسال 574 درگذشت . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 5 ص 56 تا ص 58 و اعلام زرکلی ج 1ص 367 و معجم الادباء ج 4 ص 233 ببعد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.