سرفه کردن . [ س ُ ف َ /ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اخراج غیرارادی هوای محتوی درریه توأم با صدا. (فرهنگ فارسی معین ) :
مغز گردون عطسه دادو حلق دریا سرفه کرد
زآن غبار ره که ایام الرهان افشانده اند.
رجوع به سرفه شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرفه کردن . [ س ُ ف َ /ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اخراج غیرارادی هوای محتوی درریه توأم با صدا. (فرهنگ فارسی معین ) :
مغز گردون عطسه دادو حلق دریا سرفه کرد
زآن غبار ره که ایام الرهان افشانده اند.