سخر. [ س ُ خ َ ] (ع اِ) تره ای است بخراسان . (آنندراج ) (منتهی الارب ). نباتی است که در اول بهار پدید آید و طعم او ترش شیرین بود و در لون به شبت و برگ همیون مشابهت دارد و او را بدل اشترغار با سرکه استعمال کنند؛ و در کتاب اخبار مرو آورده است که نبات سخر در فصل بهار از ریگ توده ها برکنند. و بوی او خوش و منظر او بغایت خوب بود وطعم او لذیذ و مرغوب ، و اندک تلخی در مزه ٔ او باشد و ساق نبات او بهم کشیده بود، و آنچه از نبات و در زیر زمین پنهان بود رنگ او سفید بود و آنچه بیرون باشد سبزی بود که بسیاهی مایل باشد و وی سخر را در باب دوا ایراد نکرده است . (ترجمه ٔ صیدنه ). گرم و خشک بود، مقوی معده ٔ تر بود و سده ٔ جگر بگشاید. بتلخی که دروی هست هضم طعام بکند و به خاصیت قطع بلغم لزج بکند، و سده بگشاید و بادها بشکند و مصروع را نافع بود ومضر بود به محرورمزاج و تب دار. (اختیارات بدیعی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.