سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) (1090 هَ . ق .). محمدباقربن محمدمؤمن خراسانی سبزواری . فقیه امامیه . اصل او از سبزوار است که بعراق آمد در اصفهان ساکن شد و تولیت و منصب شیخوخت اسلام را یافت . او راست : «ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد» و «الکفایة» که هر دو بطور مبسوط در موردفقه است و اولی ناتمام مانده است . (الاعلام زرکلی ج 3 ص 868). و رجوع به روضات الجنات خوانساری ص 116 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.