ساهور. (ع اِ) بیداری . || بسیاری . (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ماه تاب . (منتهی الارب ). || هاله ٔ ماه . || غلاف ماه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ماه . (اقرب الموارد). || نه روز باقی ازماه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سایه ٔ زمین بر روی زمین . (منتهی الارب ). سایه ٔ زمین . (اقرب الموارد). || روی زمین . (منتهی الارب ):کسوف ؛ دخول قمر در ساهور. (از اقرب الموارد). || خروج قمر از ساهور؛ آشکار شدن ماه آن . (از اقرب الموارد). || بن چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ساهور العین ؛ بن چشمه و منبع آب آن . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.