ساقطة. [ ق ِ طَ ] (ع ص ) تأنیث ساقط. ج ، ساقطات و سواقط. رجوع به ساقط شود. || سخن در این مثل : لکل ساقطة لاقطة؛ یعنی هر سخن را که از دهان بر آید شنونده ای است که میشنود و شایع میکند. (منتهی الارب ). ای لکل نادرة من الکلام من یحملها و یدیعها و التاء فی لاقطة اما مبالغة و اما مبالغة و اما للازدواج . (ناظم الاطباء). || ناقص عقل . (قطر المحیط). مفرد سواقط؛ کسانی اند که حاضر میشوند یمامه را از برای خوراک خرما. (شرح قاموس ). الذین یردون الیمامة لامتیاز التمر و ما یسقط من الثمار قبل الادراک . مفرده ساقطة. (قطر المحیط).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.