ساغرگیر. [ غ َ ] (نف مرکب ) ساغرگیرنده . باده خوار. میگسار. خراباتی . باده پرست . باده گسار :
خرقه رهن خانه ٔ خمار دارد پیر ما
ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما.
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی ، یارب که را داور کنم ؟
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساغرگیر. [ غ َ ] (نف مرکب ) ساغرگیرنده . باده خوار. میگسار. خراباتی . باده پرست . باده گسار :
خرقه رهن خانه ٔ خمار دارد پیر ما
ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما.