سابیا. (ع اِ) پوست که بچه در آن بود. (مهذب الاسماء). مشیمه که با بچه بیرون آید از زهدان . (منتهی الارب ). آن پوستی است که بچه در اوست و بیرون می آید با بچه . (شرح قاموس ) (ترجمه ٔ صحاح ) (تاج العروس ) (صحاح ). || پوستکی است تُنک که بر بینی بچه باشد وقت زادن و آن باید دور کرده شود، و اگر آن را دور نکنند بچه بمیرد. (منتهی الارب ). پوست تُنکی است بر بینی بچه که اگر بر داشته نشود نزد زائیدن مرده است بچه . (شرح قاموس ) (تاج العروس ). || نتاج . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (اقرب الموارد) (ترجمه ٔ صحاح ) (ترجمه ٔ قاموس ) (تاج العروس ). || شتران که برای نتاج باشند.(منتهی الارب ) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). شتری است از برای زائیدن . (شرح قاموس ) (ترجمه ٔ قاموس ). در حدیث می آید: تسعة اعشار الرزق فی التجارة والجزء الباقی فی السابیاء. (تاج العروس ) (اقرب الموارد). شتران بسیار. (منتهی الارب ). || مال بسیار. (شرح قاموس ) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). مال کثیر، و این معنی مجازی است . (تاج العروس ). مال بسیار و مراد از آن نوع مواشی است . (ترجمه ٔ قاموس ). || گوسپندان بسیارنسل . (منتهی الارب ). گوسفندی است که بسیار شده است بچه های او. (تاج العروس ) (شرح قاموس ) (قطر المحیط). رمه های گوسفندانی که نسل فراوان دارند. (ترجمه ٔ قاموس ). گوسفندان بسیار. (منتهی الارب ). || خاک سوراخ موش دشتی . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ) (قطر المحیط) (ترجمه ٔ صحاح ). خاکی که موش دشتی از لانه خارج میکند و بیرون میریزد. (ترجمه ٔ قاموس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.