زهومت ناک . [ زُ م َ ] (ص مرکب ) که رائحه نامطبوعه دارد. بدبوی : گوشت بط و مرغابی ، غلیظ باشند و هر دو بسیارفضول و زهومت ناک باشند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و اندر ساحل زنگستان عنبریست سیاه و زهومت ناک . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.