زنده نامی . [ زِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) نیکنامی . خوشنامی . جاویدانی نام :
خوب کرداری ز بهر زنده نامی کرده اند
زنده نامی بهتر است از زندگی لحم و عظام .
میوه ٔ من مدح و آب زندگانی اندر او
زنده نامی حاصل آید چون بدو در بنگری .
همیشه تا به جهان زنده نامی ابداست
حکیم را به ثنا و کریم را به عطا.