زندرونین . [ زَ دَ ] (ص نسبی ) مخفف «از اندرونین ». از اندرونی . داخلی : و هر آماس خونی ، در اندامهای زندرونین افتد از تب خالی نباشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و اصل شریان از ران بسوی قدم فرودآمده است و نخست اندر ران به دو بخش شده است : یکی بسوی بیرون فرودآمده است و یکی بسوی زندرون و زندرونین میل بسوی بیرون دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی یادداشت ایضاً). و پوست زندرونی که در سنگدان مرغ خانگی بود، اندر این باب سخت نافع است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.