زریر. [ زَ ] (ع مص ) برافروخته و سرخ شدن چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). توقد و تنور چشم . (از اقرب الموارد). برافروخته و سرخ گردیدن چشم . (ناظم الاطباء). || (ص ) تیزخاطر سبک روح . || (اِ) گیاهی است که به وی رنگ کنند. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و واحدآن زَریرة. (از اقرب الموارد). رجوع به زریر شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.