زخاری . [ زُ/ زَ ری ی ] (ع اِ) (... النبات ) شکوفه ٔ گیاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ) (از محیط المحیط). شکوفه ٔ سبز. (ترجمه ٔ قاموس ). رجوع به مقاییس اللغة، تاج العروس و لسان العرب شود. || نضارت و تازگی گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). تر و تازگی سبزه . (از ترجمه ٔ قاموس ). هر گاه گیاه به هم پیچد و شکوفه دهد، گویند: «اخذ زخاریه »؛ یعنی به خرمی و شکوفایی رسید. و نیز گویند: «اخذت الارض زخاریها»؛ یعنی بلند و بالیده شد گیاهان آن . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). رجوع به مقاییس اللغة ج 3 ص 50، تاج العروس و لسان العرب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.