زخاری . [ زُ ری ی ] (ع اِ) (بمجاز) گیاه تازه ٔ نیک بالیده ٔ در هم پیچیده . و بدین معنی است که زخاری النبات گویند، جایی را که علف بهم در پیچیده باشد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و نبات زخاری ،گیاه تازه ٔ نیک بالیده . (آنندراج ). گیاه کامل و سیراب شده . (از محیط المحیط). گیاهی تمام سبز و تر و پیچیده با هم . بهمین معنی است زَخْوَری ّ و زَخْوَر. (از ترجمه ٔ قاموس ). || (بمجاز) درجه ٔ کمال ورسیدگی و تمامیت و استواری هر چیز. و هر چیز که بمرحله ٔ کمال رسد بمثل گویند: «قد اخذ زخاریه »؛ یعنی به کمال خود رسید. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.