زحیف . [ زُ ح َ ] (اِخ ) چاهی است . (منتهی الارب ) (ترجمه ٔ قاموس ). آبیست واقع در بین ضریه و باختر. و آن را بئر زحیف گویند. راجز گوید :
نحن صبحنا قبل من یصبح
یوم زحیف والاعادی جنح
کتائباً فیها جنودتلمح .
اصمعی گوید، زحیف آبی است . (از معجم البلدان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.