زبیط. [ زَ ] (ع مص ) بانگ کردن بط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زبط و زبیط، فریاد مرغابی . (از محیط المحیط) (از البستان ) (از متن اللغة). مصدر زبط. (ناظم الاطباء). فراء مصدر زَبَطَ را تنها زبیط آورده و جوهری این ماده را فروگذاشته و دیگران مصدر این باب رازبط نبشته اند. رجوع به زبط شود. (از تاج العروس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.