زبیر. [زُ ب َ ] (اِخ ) ابن علی بن سید الکل اسوانی ، مکنی به ابوعبداﷲ (660 - 748 هَ . ق .). از دانشمندان و اهل حدیث قرن 7 و 8 هجری است . قسمتی از «المطر» ابن درید را نزد حرانی خواند و شفاء را از ابن تامتیت شنید.از رشیدبن ابی بکر محمدبن عبدالحق و برادرش ابوالحسن بن عبدالحق بن مکی بن رصاص نیز حدیث فراگرفت و نقل کرد. ابن رافع در معجم خود او را یاد کند و بطریق اجازه از او حدیث آرد و گوید، زبیر مردی نیک و شایسته و در جامع عمر و به مصر، صدرنشین مجلس «تعلیم حدیث » بود. سپس از مصر به مدینه مهاجرت کرد، در آنجا نیز به نقل حدیث پرداخت . من خود از محمدبن علی سحولی حدیث وی شنیده ام . زبیر را دو برادر بود بنام حسن و حسین ، هردو اهل خیر صلاح و حسین خود از فقهاء بنام و ذوفنون مصر بشمار میرفت . (از الدرر الکامنه : زبیر، حسین ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.