زبیر. [ زُ ب َ] (اِخ ) ابن عربی ، مکنی به ابوسلمه . از ابن عمر روایت دارد و حمادبن زید و برادرش سعیدبن زید و نیز پسرزبیر، اسماعیل بن زبیر، از او نقل روایت کنند. یحیی بن معین و دیگران زبیربن عربی را ثقه خوانده اند. (از کتاب الجرح و التعدیل رازی ج 6 ص 580). ابن حجر آرد:زبیربن عربی نمری و از بصره است و از ابن عمر روایت دارد. اسماعیل بن زبیر، حمادبن زید، سعیدبن زید و معمر از او روایت دارند و ابن معین او را ثقه داند و اثرم بنقل از احمد و همچنین نسائی او را بد ندانسته اند. ابن حبان در «ثقات » او را یاد کند. یک حدیث درباره ٔ استلام حجر از او نقل کنند. (از تهذیب التهذیب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.