زبید الاکبر. [ زُ ب َ دُل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) یک رشته از بطن زبید (از قبیله ٔ مذحج ) را زبید الاکبر گویند، بنام زبید اکبر، بزرگ این سلسله که نام او منبه الاکبر است . (از تاج العروس ). قلقشندی آرد: زبید اکبر بطنی از بطون زبید است و آنان زبید حجازند. در مسالک الابصار آمده : خسارات حاجیان مصری از صفراء تا جحفة و رابعبر عهده ٔ زبید اکبر بود. (از صبح الاعشی قلقشندی ج 1ص 327). و صاحب نهایة الارب آرد: بنی زبید بطنی است از سعد العشیرة از بطن قحطان . و آنرا زبید اکبر، و زبید حجاز گویند. حلفاء زبید اکبر آل ربیعه ٔ شام میباشند. (از نهایة الارب ص 268). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.